زمان جاری : شنبه 16 تیر 1403 - 5:03 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 11 RE بمب خنده

ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ :ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﻭﯾﻨﺴﺘﻮﻥ ﺑﺪﻩ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ : ﻻﯾﺖ ﺑﺎﺷﻪ؟

ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ ﻻﯾﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﭽﻢﮔﻠﻮﺵ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﺸﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ

، ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ﻣﺎ ﭼﯽ ﺷﺪ : |

.

.

.

بعضــی وقــتا یه مطالبی میزارم كه کودک درونم می خواد بره زیرش بنویسه : " بـابـا تـو كــه خـودت يـكی از همونايـــی " والاه

.

.

.

قابل توجه اون عزيزي كه گير داده چرا اينقد خودتو مي گيري بايد عرض كنم خدمتش : اگه میتونی خودت بيا منو بگير

.

.

.

سر جلسه امتحان یه خانم بغل دستم نشسته بود منم داشتم بهش توضیح میدادم که چجوری تقلب کنه اونم فقط گوش میداد

امتحان که شروع شد پا شد ورقه هارو پخش کرد!!

.

.

.

ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﻋﺰﯾﺰ

.

.

.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﻪ يكي ﺑﮕﻢ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ، ﺑﺪهي ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺮﺩﻩ ؛ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﯾﺮ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺷﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ، ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﺸﻪ !

.

.

.

ﺍﺯ ﺷﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﺩ ؟ ﮔﻔﺖ : ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺑﺎﺑﺎ

کی ﺗﻮﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺁﺧﻪ ؟ ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺍﻣﯿﺪﻣﻮﻧﻢ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﺪ

.

.

.

ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺁﯾﻔﻮﻥ ۵ اومده! ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﺩﯾﮕﻪ … ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺁﯾﻔﻮﻥ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺧﻮﻧﻤﻮﻧﻪ !

.

.

.

ﺑﭽﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﻢ ﻧﺸﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺍﻟﮕﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻥ

.

.

.

ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭼﺸﻢ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﻥ ، ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺏ !

.

.

.

ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺭﻓﺘﻪ ؛ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﺠﺎ ؟ ﺑﮕﯿﺪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ ! ﺣﺘﻤﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ !

.

.

.


امضای کاربر :
سه شنبه 14 خرداد 1392 - 13:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 12 RE بمب خنده

ﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺳﻤﺶ “ﻏﻼﻡِ” ، ﺍﻭﻧﻘﺪﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻦ “ﺷﺎﻏﻼﻡ” ﺍﻟﮑﺲ ﻓﺮﮔﻮﺳﻦ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻦ “ﺳِﺮ ﺍﻟﮑﺲ”

.

.

.

ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺭﺍﻩ

ﺑﺮﻡ ! ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ! ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ !!!؟؟؟ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﻮﺭﺵ

ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ! .

.

.

.

ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺷﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻥ ؛ ﺍﻭﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﯼ ﮐﻪ

ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺭﻓﺘﻦ ، ﻣﺮﺩﻡ ۱۰ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻥ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻨﻦ ،

.

.

.

ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﻣﺘﮑﺎ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺤﻞ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺷﻪ … ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ !!!

.

.

.

ﻣﻦ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻡ ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﻧﮑﺮﺩﻡ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺎ

ﺳﯿﻠﯽ ﺑﺰﻧﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﻫﯿﭽﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﭼﻮﻥ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ

.

.

.

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺷﻤﺎﻝ ، یکی ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﻠﺪﻡ ﻣﯿﺮﺯﺍ

ﻗﺎﺳﻤﯽ ﺑﭙﺰﻡ … ﺁﻗﺎ ﭘﺨﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﻩ … ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺭﯾﺨﺖ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎ ﻓﺮﺩﺍﺵ ۱۷ ﺗﺎ

ﻧﻬﻨﮓ ﺗﻮ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ! . .

.

.

.

ﺩﺭ ﺑﭽﮕﯿﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﻢ … ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻬﻨﺪﺱ … ﺍﻻﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ ﮐﺎﻓﯿﻪ ﺩﯾﮕﻪ !

.

.

.

ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﯾﻪ ﺟﻮﺵ ﮔﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﺻﻮﺭﺗﺘﻮﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ

ﺑﻪ ﯾﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻣﻬﻢ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭗ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ !

.

.

.

ﺷﺎﻧﺲ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﺷﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﺑﺎ چی ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ !

.

.

.

ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﯾﺎﻻ ﺑﺎﯾﺪ يكي ﺑﺎﺷﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ۱۱۰ ﺑﮕﻪ “ﺍﻟﻮ ۱۱۰ ؟” ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺳﻪ ﺭﻗﻤﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ ؟


امضای کاربر :
سه شنبه 14 خرداد 1392 - 13:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 13 RE بمب خنده

گفت مردي به همسرش روزي

من بميرم چگونه خواهي زيست؟

گفت: از چند و چون آن بگذر

تو بميري براي من کافيست!

.
.
.
روانشناس کسي است که

: از شما پول مي گيرد تا سوالاتي را بپرسد که همسرتان مجاني از شما مي پرسد!

.
.
.
بعضی وقتا مشکلات انقدر بزرگ میشن که “پدربزرگ” آدم درمیاد !

.

.

.

نگاه مثبت یک شمالی به زندگی :

خوبی ما شمالیا اینه که تعطیلات تا سر کوچه هم بریم رفتیم شمال !

.

.

.

اون بچه مردمی که همیشه پدر مادرتون ازش تعریف میکنن

و بهتون سرکوفتشو میزنن، منم !

حلاااال کنید

.

.

.

یادم باشه حتماً وقتی خواستم ازدواج کنم

یکی از شرایط این باشه که همیشه کنترل تلوزیون دست من باشه !

.

.

.

خیلی وقته فکرم به این مشغول شده

که همه پرنده ها نر و ماده شون یه اسم داره

چرا مرغ و خروس دوتا اسم متفاوت دارن !؟

.

.

.

یارو داشت می مرد !

یکی گفت براش آب بیارن ، گفت : نه … دوغ … دوغ … دوغ

.

.

.

به به چه تکى چه اسی عجب پیامى !

مسیج هایت همه خوب و قشنگ نیس بالاتر از پیام تو زنگ !

اینم از ورژن جدید روباه و زاغ فک کنم میخواد ازش شارژ بگیره !

.


امضای کاربر :
پنجشنبه 23 خرداد 1392 - 17:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 14 RE بمب خنده

اگه اونی که هست و نیست می بود

و اونی که نیست و هست نبود

حال من اینطوری که هست نبود

و اونطوری که نیست می بود …

.

.

.

سالهای ساله دارم پیتزا می خورم

ولی هنوز فرق بین پیتزا مخلوط و با مخصوص رو نفهمیدم !

.

.

.

چرا بند ِ کفش ُ گره میزنی باز میشه ، هدفون ُ باز میذاری گره میخوره !؟

.

.

.

سن من بستگی به خواست مامانم داره

یه وقتا می گه

«تو دیگه بچه نیستی، این کارا چیه؟ از تو بعیده»

یه وقتا هم می گه

«تو هیچی حالیت نیست … بچه ای هنوز، این چیزا رو نمی فهمی!»

.

.

.

صد برابر همه” نه ” هایی که باید میگفتم و نگفتم

امروز باید بگم غلط کردم !

.

.

.

مرد: وقتى من مُردم، هيچ مرد ديگه اي مثل من پيدا نخواهى کرد.

زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى "مثل تو" خواهم گشت!؟

.

.

.

يارو با زنش ميرند پيش دندانپزشک و شروع ميکنه به رجز خواني که:

آقاي دکتر بيخود وقتت رو با داروي بيحسي و مسکن تلف نکن، يکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.

دکتر ميگه: ايول الله به شجاعت شما، کاش همه مريضا اينطوري بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد ميکنه؟

طرف به زنش ميگه: عزيزم دندان خرابت را به آقاي دکتر نشان بده!

.

.

.

مامانه ساعت 7 صبح ميآد بالاي سر پسرش ميگه: رضاجون بلند شو بايد بري مدرسه دير ميشه.

رضا از زير پتو ميگه: نه من نمي خوام برم مدرسه اونجا هيچکس منو دوست

نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتي فراش مدرسه هم سايه ام با

تير ميزنه.

مامانه ميگه: آخه رضا جون نميشه که نري مدرسه آخه ناسلامتي تو مدير مدرسه اي!

.

.

.

يکي از ملانصرالدين مي پرسه چه جوري جنگ شروع مي شه؟

ملا بدون معطلي يکي مي‌زنه توي گوش طرف و ميگه اينجوري


امضای کاربر :
پنجشنبه 23 خرداد 1392 - 17:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 15 RE بمب خنده

ارتباطات توی ایران اینجوریه که به طرف ایمیل میزنی بعد باید اس‌ ام‌ اس

بفرستی ایمیلتو چک کن! بعد باید زنگ بزنی بگی اس‌ ام‌ اساتو چک کن!

*************

ﯾﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ.. ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﺑﯽ ﻋﻠﺖ ﺧﻠﻖ

ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ :l

*************

یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته خودشون دشمن!

*************

جالبه هاموقع درس تو مغزم یه مدیا پلیر قوی نصب میشه که قدرت پخش آهنگای قدیمی رو باکیفیت بالا داره..لامصب :|

*************

با توجه به این که قهوه تقریبا پانصد سال است که کشف شده به نظر شما قبل از کشف قهوه، رنگ قهوه ای چه رنگی بوده !؟

*************

تنها روزی که یه زن خوشحال از خواب پا میشه روز عروسیشه چون تنها روزیه که از اول که بیدار میشه میدونه چی باید بپوشه :))

*************

دوران دبیرستان یخورده شیطون بودم.یروز ساعت ۶:۳۰ صبح مثل دیونه ها پاشدم

رفتم دم مدرسه یه تیکه چوب کردم تو قفل مدرسه.آخه ساعت اول امتحان ریاضی

داشتیم.جونم براتون بگه که تا ساعت ۱۰نرفتیم مدرسه.خیلی حال داد.اینجوری

نیگام نکنید معذب میشم :))

*************

انقدر که موبایلم ساکته اگر یه موقع یکى زنگ بزنه گوشیم به جاى زنگ خوردن هول میشه سرفه میکنه !

*************

دکمه روشن کردن کولر باید همه جای خونه باشه دکمه خاموششم تو انباری زیر دبه سیرترشی واسه اینکه دست بابا بهش نرسه !

*************

نمیدونم چه حکمتی در این کار هست که هرخانومی که میخواد وزنش را اندازه بگیره بره روی ترازو شکمشو میده عقب !

*************


امضای کاربر :
پنجشنبه 23 خرداد 1392 - 17:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 16 RE بمب خنده

یه حکایت مکزیکی هست که هیچی نمیگه !فقط موج میزنه :))

*************

لذتی که در “کوفت” گفتن مامان هست در “قربونت برم” هیچکس نیست

*************

تمام وسایل و امکانات زندگی ما رو مامانم میزاره “همون جا”کلا همه چی و هرچی که می پرسی جوابش همون جاست !

*************

ملاقه یه قاشقه که خواسته و تونسته !

*************

ته تغاری رو جدی بگیرید قدرتی داره که پدر خانواده نداره ! :|

*************

یعنی اعتماد به نفس بعضیا رو اگه صندوق صدقات داشتالان بانک مرکزی بود !

*************

لامصب وقت درس خوندن، بحث های شبکه ۴ هم خیلی سودمند و پرهیجان میشن!

*************

نقش معلم پرورشی تو مدرسه مث نقش مداد سفید تو مداد رنگیا بود !

*************

اداره آب و فاضلاب : در روزهای گرم تابستان بهتر است به جای استفاده از کولرهای آبی از کولرهای گازی استفاده کنید :|

اداره برق :در روزهای گرم تابستان بهتر است به جای استفاده از کولرهای گازی از کولرهای آبی استفاده کنید :|

*************

آدم باید یه یخچال بغل تختش داشته باشه نیم ساعت یه باریه بالش از توش در بیاره قبلیو بذاره تو:|

*************

میخوام بدونم که کیفای مدرسه شما هم بو نون پنیر مونده نارنگی له شده میداد یا فقط برای من اینجوری بود؟

*************

ای رفیق باوفا! هر شب دعایت می کنم / گر ندارم زانتیا فرغون فدایت می کنم

*************

داداشم اومد خونه ،

دست کرد تو جیبش دید گوشیش نیست کیفشو گشت بازم پیدا نکرد گفت هزارتا

صلوات نذر میکنم گوشیم پیدا بشه خلاصه برگشت تو مسیری که اومده بود ، اخر

سر رفت تو مغازه دید اونجاست برگشت خونه ، گفتم صلواتا رو بفرست !گفت : نه

اگه گم شده بود میفرستادم ! اینو جا گذاشته بودم !

*************

یه ژاپنی به زنش

میگه:” TiKi Taki ‘زنش میگه:” Kua Nini ”ژاپنی ناراحت میشه میگه:” taka

anji radiyumba yaku ”زنش گریه میکنه میگه:” mimi takunı kakabında

misamihi ”یه جوری میخونی انگار سر در میاری با مسائل خانوادگی مردم چیکار

داری؟

*************

بچه که بودم یه

آبمیوه گیری داشتیم که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد و علاوه بر صدا و

ویبره، میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه :))بعد بابام همش منو مامور

میکرد اینو نیگر دارم تا خودش هویجا رو آب بگیره. دقیقن حس اون کارگرایی

رو داشتم که آسفالت رو سوراخ میکنن


امضای کاربر :
پنجشنبه 23 خرداد 1392 - 17:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hasti آفلاین



ارسال‌ها : 85
عضویت: 6 /3 /1392
تشکرها : 18
تشکر شده : 76
پاسخ : 17 RE بمب خنده

کودک درونم هفته ی دیگه نامزدیشه!!

اون موقع من یه نیمه گمشده هم ندارم

.

.

.

.

.

فقط یه ایرانی میتونه حین رد شدن از خط عابر پیاده احساس با فرهنگی کنه.

.

.

.

.

.

رفتم خونه میبنیم لپ تاپم وسطه، میگم کی اینو آورده بیرون؟

بابام میگه : شلوغش نکن، بچه ی همسایه اومده بود داشت تلویزیونو
خراب میکرد، اینو دادم بهش راحت باشه.

.

.

.

.

.

کی میگه ما مرد ها احساس نداریم؟؟؟

شاید باورتون نشه ولی من بارها و بارها احساس تشنگی کردم!
و شاید بازم باورتون نشه ولی احساس گشنگی هم میکنم!

.

.

.

.

.

ما از اونایى هستیم که دعاهامون میخوره به پنجره بعد کمونه میکنه

میخوره به سقف، سقف خراب میشه رو سر خودمون

.

.

.

.

.

بزرگترین نعمت اینه که اگه کسی پشت سرت حرف زد …

رفیقات با پشت دست بزنن تو دهنش صدا گاااااااو بده
البته ما که از این رفیقا نداریم صرفا جهت حسرت گفتیم

.

.

.

.

.

یه بار نشد من موقع امتحانا به غلط کردن نیفتم

.

.

.

.

.

اینایی که میگن با پوست خود مهربان باشید ،

اینا لذت ترکوندن جوش رو نچشیدن !!!

.

.

.

.

.

لازم است گاهی تلفن را برداری، شماره کسی را که مدتها باش قهر بودی را بگیری،

گوشی را که برداشت، فحش بدهی،
مبادا یادش رفته باشه که هنوز قهرید …! :دی

.

.

.

.

.

یه مدل بیشعور داریم که وقتى بعد دو ساعت حرفت تموم میشه میگه

ببخشید حواسم نبود اگه میشه دوباره بگو …
اینارو باید به چهار قسمت تقریبا نامساوی تیکه کرد و توی چهار گوشه شهر آویزون کرد !!!


امضای کاربر :
پنجشنبه 23 خرداد 1392 - 17:04
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

theme designed for MyBB | RTL by MyBBIran.com